نمی دانم چرا دلم به حال بچه های آنها می سوزد!

دیشب در بی بی سی یک مستند دیدم درباره جاهای و قبایل محتلف آمازون. مردمی را دیدم که دور از تکنولوژی و مدرنیته و امثالهم در دل جنگل زندگی می کردند،لباس نداشتند،سر  وصورتشان را رنگ می کردند،از سیب زمینی که خودشان کاشته بودند و ماهی و گرازی که خودشان شکار کرده بودند می خوردند و برای هر کاری رقص مخصوص خود را اجرا می کردند.

کودکان شان را دیدم،زنانشان را،مردان پیر و جوانشان و باز یاد همان سوال همیشگی خودم افتادم.

از خیلی وقت پیش با خودم فکر می کردم کدام یکی بهتر است. در یک دنیای مدرن با تمام امکانات مدرن زندگی کنی،سواد داشته باشی،چند زبان بلد باشی،از همه چیز و همه جای دنیا خبر داشته باشی،با همه جور استرس و فشار دنیای مدرن روبرو باشی و بعد بمیری یا در یک جای دور و پرت زندگی کنی،همه فامیل و خویشان در یک جا جمع باشند،امکانات مدرن نباشد،به هیچ چیز دنیا فکر نکنی،فقط به محصولات و زمین و خانه ای که داری فکر کنی و شب را روز کنی و روز را شب کنی و بعد بمیری. 

نمی دانم!


نظرات 1 + ارسال نظر
ساغر سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:17 ق.ظ http://kachab.blogsky.com/http://

هر جای دنیا باشی خوبست، فقط جنگ نباشد.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد