باز هم که فقط زن ها درگیرند!

این روزها عکسی از نوه و نتیجه خمینی این سو و آن سو در اینترنت دست به دست می شود.با دیدن این عکس باز هم با خودم فکر کردم چرا باید کسی که فرزند،نوه یا نتیجه یا هر قوم و خویش یک آدم مهم است،باید مثل او فکر کند،مثل او لباس بپوشد یا اصلا مثل او باشد.

فرزند نوح می تواند مثل پدرش نباشد،می تواند عصیان کند،می تواندبر ضد پدرش حتی مبارزه کند و این ارزشمند است چون خودش راهش را انتخاب کرده است. 

چند سال پیش رفته بودیم قم دیدن مادر و دختر بابه مزاری. دخترش داشت برای کنکور آماده می شد. ازش پرسیدم دوست داری چه رشته ای بخوانی؟ گفت خودم معماری دوست دارم اما به م گفتند باید حقوق بخوانم.همان وقت با خودم گفتم چرا باید حقوق بخواند در حالیکه خودش معماری را دوست دارد. فقط چون فرزند آدمی است که خیلی ها دوستش دارند. شاید این دختر نخواهد مثل پدرش فکر کند،شاید بخواهد جور دیگری زندگی کند،شاید نخواهد مذهبی باشد،شاید نخواهد نامش همه جا و همه جا باشد،شاید دوست داشته باشد فارغ از نام پدر و برای خودش زندگی کند.

دختر فلان آدم مبارز و مذهبی دوست دارد بی حجاب باشد،مشروب بنوشد و همه آنها را در اینترنت جار بزند،همسر فلان آدم سیاسی  دوست دارد هر جور دلش می خواهد زندگی کند اما نمی توانند،نمی توانند چون برای نام آن آقایان مهم و مذهبی و سیاسی بد است!

نمی توانم با این مساله کنار بیایم!

...

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:19 ق.ظ

این اسارت است. مخصوصن برای زنها که همیشه توجه خاصی بر رفتارهایشان است اما در کل برای تمام آل و اولاد آن فرد مهم است. اما خوب این زنها هستند که بار اسارت بیشتری را حمل میکنند.

سوده پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:22 ق.ظ http://soode61.wordpress.com

چرا یادم میرود اسمم را بنویسم؟ خواستم بگویم منم بی اسم ها شهرزاد جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد