امان از این ترکیدن ها!

دیروز ترکیدند،پریروز چند تایشان ترکیدند، دیروز و دیروزها هم ترکیدند و ترکیدند و ترکیدند. بغض های ما هم می ترکد،دست ها و پاها و سرها و خونها است که تیت و پرگ می شود هر طرف.

غصه ام می گیرد به این چیزها که فکر می کنم. به این خون که هر چه باد می شود کسی سیراب نمی شود،به ملی بس ها و خرها و بستنی فروشی های پیمان که حالا به هیچ کدام شان اعتباری نیست. شاید در هر کدام انفجاری نهفته باشد،به زنان چادری پوش،به هیچ چیز اعتباری نیست.

اینجا میدان جنگ است.

هنوز هم دلم می خواهد امیدوارم باشم.


نظرات 2 + ارسال نظر
سوده چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:25 ب.ظ http://soode61.wordpress.com

اینجا میدان جنگ است و حلقه ی محاصره هر روز تنگ تر میشود اینجا میدان جنگ است و همه چیز در حال ترکیدن. تا مغز استخوان بی امیدم غمگینم!

ساغر سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:16 ق.ظ http://kachab.blogsky.com/http://

مرا اما امیدی نمانده است.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد